پاداشی که یک بازیگر برای تحمل اهانت ها گرفت
به گزارش مجله بیزبینگ، تسنیم/ محمدرضا رهبری تأکید کرد همان هایی که بابت بچه مهندس شدن به من فحش دادند پایین همان پیام ها، پیام جدیدی نوشتند و حلالیت خواستند.
در جریان گفت وگو با محمدرضا رهبری به ماجرای اهانت ها و توهین ها برای ایفای نقش جواد جوادی در فصل چهارم سریال پرداخته ایم.
* یکی از نکاتی که در فضای مجازی بازتاب داشت و خیلی ها را متعجب و ناراحت کرد بحث ناسزاها و توهین هایی که بابتِ بازی در نقش جواد جوادی بود که دلسردتان نکرد؛ ماجرا از چه قرار بود؟
یک هفته از فیلمبرداری گذشته بود که خبر رفت، محمدرضا رهبری جایگزین بازیگر قبلی شد. و من اصلاً انتظار این را نداشتم در فضای مجازی با یکسری فحش و ناسزا روبرو بشوم. هنوز کاری از من پخش نشده و جواد جوادی شکل نگرفته و این قضاوت های زودهنگام معنادار بودند. من سعی کردم از این گوش بشنوم و از آن گوش دَر کنم و اصلاً سعی نکردم این جملات و این حرف ها در کارم تأثیر بگذارد و با تمام وجود تمرکزم را به کارم دادم. بعد از اینکه کار پخش شد و پیام هایی که در دایرکت (اینستاگرام) برای من می آید بخشی از آن می ماند و به دلیل باز نکردن، بخشی از این پیام ها می رود.
همان هایی که فحش و ناسزا داده بودند پایین همان پیام ها، پیام جدیدی دادند و نوشتند از شما حلالیت می خواهیم؛ ما را ببخشید.ما زود درباره شما قضاوت کردیم. و برای من خیلی جالب بود که همان فن پیج ها عکس بازیگر قبلی را روی پروفایل داشتند و عکس مرا گذاشتند. فکر می کنم سکوتم، بهترین پاداش و جایزه بود؛ برای اینکه وارد حاشیه نشدم و نخواستم بجنگم و صبر کردم حاصلش را ببینم. این بهترین پاداش و جایزه من بود برای سکوتم و برای اینکه وارد حاشیه نشدم و نخواستم بجنگم و صبر کردم حاصلش را ببینم.
* در میانِ گپ و گفت هایی که داشتید به این نکته اشاره کردید بچه مهندس را ندیده اید؛ این نکته قابل تأمل بود. چطور با توجه به ندیدنِ این سریال، محمدرضا رهبری توانسته به کاراکتر قهرمان داستان وفادار باشد. به تعبر برخی ندیده چطور این نقش تقلید شد؟
منظورم این نبود که اصلاً ندیده ام؛ اولاً علم غیب نداشتم و نمی دانستم قرار است روزی فصل چهارمی ساخته گردد و جواد جوادی را بازی کنم که در فصل های قبلی او را دیده ام. دو روز قبل از اینکه جلوی دوربین بروم نقش جوادی به من پیشنهاد شد. یک ماه از فیلمبرداری گذشته بود و همه منتظر بازیگر قبلی بودند حالا به دلایلی که می دانید این اتفاق نیفتاد و با من تماس گرفتند و این نقش به من رسید.
در آن دو روز، یک روز درگیر تست گریم بودم و یک روز هم قسمت های اول را نگاه کنم. قسمت های اول فیلمنامه را بخوانم و حتی فیلمنامه را نخوانده بودم. در آن یک روز در تلوبیون و جاهایی که می شد رفتم و قسمت های قبلی را دیدم و یک مرور کلی روی برخی از سکانس ها داشتم. فرصت نداشتم سه فصل را ببینم اما در حین کار خیلی ها به من گفتند می بینی و می توانستم ببینم از عمد این کار را نکردم، دوست نداشتم روی من تأثیر بگذارد و به تقلید بیفتم.
چارچوب کاراکتر تعیین بود و از روز اول برای من جواد جوادی تعریف شده بود. با جلساتی که با نویسنده و کارگردان کار داشتیم من فهمیده بودم جواد جوادی چه تعیینه هایی دارد. سکانس هایی که دیدم فهمیدم این جواد جوادی یک شخصیت مثبت است، یک انسان است البته انسانی که قدیس نیست و دچار اشتباه می گردد. در عین حال محبوب و قهرمان است و مردم دوستش دارند. سعی کردم چیزهایی را خودم به این کاراکتر اضافه کنم و اینکه پیروز بودم یا نه را باید مردم بگویند.
* مردم می گفتند برخی اوقات قهرمان باید مقتدر باشد این اقتدار در جاهایی تحلیل می رفت؛ این تحلیل به عنوان یک بازیگر مؤلف خودخواسته بود و این طور باشد بهتر است و یا داخل فیلمنامه بود؟
اولین برداشت هر بازیگر از اکتی که دارد به فیلمنامه برمی گردد. فیملنامه ها است که برای من تعیین تکلیف می کند این کاراکتر از جایی شروع می گردد و خاتمه و سرانجامی دارد؛ من نمی توانستم خارج از متن عمل کنم. داخل متن آمده که جوادی می رود جلوی در و به مرضیه می گوید من نظرم عوض شده و زود تصمیم گرفتیم و فداکاری می کند. البته بعد از آن تعیین می گردد که چرا این کار را می کند. این ها را نویسنده و کارگردان به منِ بازیگر تحمیل می کند و جواد جوادی که ما می گوییم بازی کنی.
من باید از فیلتر آن ها عبور کنم و البته من هم به عنوان بازیگر فیلتری دارم اما پیشنهاد من این است در کنار این بغض جواد، خشمی هم باشد. یا کارگردان می پذیرد یا نمی پذیرد! یک وقت هایی مجبور می گردد از من قبول کند. سعی می کنم با کارگردانم نجنگم به این دلیل و آن دلیل بهتر است این طور بگردد. از نظر من منطقی این طور است. من به شخصه با این کارگردان و کارگردان کارهای قبلی، نجنگیدم و خدا را شکر با کارگردانانی هم که کار کردم همه منطقی بودند.
اما اختلاف نظرهایی داشتیم و همیشه اختلاف نظرهایی وجود دارد و در نهایت تصمیم را کارگردان می گیرد؛ اصطلاحی داریم که کارگردان خداست. هرچه کارگردان بگوید در نهایت تصمیم نهایی با اوست. اما گفتید جواد جوادی یک جاهایی اقتدارش را از دست می داد برمی گردد به دلیل بیماری که داشت. من قبلاً این را گفتم وقتی سرما می خورید بیماری متداولی است و بی حوصله و زود عصبانی می شوید؛ اینکه به من می گفتند جواد زود عصبانی می گردد، نباید عصبانی بگردد جواد هم یک انسان است. انسان خطا و اشتباه هم می کند. انسانی که در این شرایط قرار می گیرد یا خود شما در این شرایط قرار بگیرد آیا عصبانی نمی گردد و خشم ندارد و داد نمی زند. درست است که این خشم و داد زدن یک خط قرمزی دارد اما عصبانی می گردد. جواد هیچ وقت نمی آید ناسزا بگوید اما خشم خودش را تخلیه می کند و نشان می دهد.
منبع: همگردی